هر انقلاب به طور طبیعی رویش و ریزش دارد عدهای به علل و دلایل مختلف جذب و یا از قطار نهضت و جنبش پیاده میشوند. اتفاقات پیش آمده در تاریخ سیاسی و فرهنگی و اجتماعی هر سرزمینی که چنین رویدادی در آن به وجود آید، ثبت و ضبط میگردد، اما دیده و شنیده میشود بعضی از وابستگان به احزاب با دیدگاههای متفاوت ضمن ارائه مطالب و بعضاً بیپایه و اساس نسبتهای ناروایی به تعدادی از مقامات و دولتمردان میدهند و از این طریق به دوقطبی شدن جامعه دامن میزنند، صرفاً گروه و دسته خود را رستگار و نجات یافته و بقیه را منحرف و گمراه و جهنمی میدانند.
اخیراً اسدا… بادامچیان طی اظهارنظری که از اساس سندیتی ندارد درباره سیاستمدار صادق و برجسته مهندس مهدی بازرگان گفته است:
بازرگان با ثروت عظیم خود حقوق نخستوزیری زمان شاه را که 20 هزار تومان بود گرفت، اما رجایی وقتی آمد گفت: چرا اینقدر زیاد بگیریم و حقوق خودش و وزرایش را 4 هزار و 300 تومان کرد!. نسبت دادن چنین موضوعی به مهندس مهدی بازرگان سبب گردید بسیاری از رسانههای مکتوب و فضای مجازی و دورهمیها در پاسخ به گفتههای بادامچیان و ادعای وی که از اساس باطل و غیرواقعی بود واکنش نشان دهند و از جمله بنویسند: «…مهندس بازرگان در دوره نخست وزیری، حقوق بازنشستگی دانشگاه تهران را دریافت میکرده است و اساسا حقوقی بابت نخست وزیری نمیگرفته که 20 هزار تومان باشد یا کمتر!… در تاریخ 18 اردیبهشت 1358 مدیریت موقت دانشگاه تهران در نامهای به مهندس مهدی بازرگان به عنوان «استاد دانشکده فنی» و نه «نخستوزیر» به او اطلاع میدهد: «در اجرای لایحه قانونی آثار محکومیتهای سیاسی مصوب شورای انقلاب اسلامی» بدین وسیله ابلاغ تعلیق از خدمت جنابعالی موضوع حکم شماره… تاریخ 13/5/1342 لغو میگردد و از تاریخ 9/5/1342 با سمت استادی دانشکده فنی ابقا میشوید و ماهی 25000 ریال حقوق پایه 10 استادی جنابعالی از تاریخی که قطع شده بود از محل اعتبارات مربوطه پرداخت خواهد شد… بهزاد نبوی نیز روایت میکند مرحوم رجایی حقوق وزرا را از 10 هزار تومان به 7 هزار تومان کاهش میدهد و بعد از شهادت او و در دولتهای بعد البته باز به همان 10 هزار تومان بازمیگردد. بنابراین هیچگاه بحث 4 هزار و 300 تومان مطرح نبوده و احتمالا 300 تومان را همگفتهاند تا خیلی دقیق در نظر آید!…»(1)
در تاریخ این سرزمین درباره سوابق بازرگان از جمله آمده است: «…شادروان مرحوم مهدی بازرگان در تاریخ 1286 هجری شمسی در تهران تولد یافت. بازرگان در تشکیل جبهه ملی دوم و مبارزات قانونی علیه انتخابات فرمایشی مجلس فعالیت مؤثری داشت. در بهار سال 1340 به دلیل شرایط ویژهای که حاصل شده بود، تشکیلات «نهضت آزادی ایران» را که تجدید حیاتی از «نهضت مقاومت ملی» با ائتلاف نیروهای ملی و مذهبی بود به همراه مرحوم آیتا… طالقانی و آقای دکتر سحابی، پایهگذاری کرد. در بهمن سال 1341 ش. به همراه سایر بنیانگذاران نهضت آزادی ایران، بازداشت و پس از محاکمهای طولانی در سال 1342 به ده سال زندان محکوم شد و از اوایل آبان 1344 به همراه 17 نفر از یاران زندانی، تا اواخر خرداد 1345 از زندان قصر به زندان برازجان تبعید شد. بازرگان در آبان سال 1346 پس از تحمل پنج سال اسارت و گذراندن نیمی از دوران محکومیت، آزاد شد و به فعالیتهای علمی، اجتماعی و دینی خود بازگشت… مهندس مهدی بازرگان در شانزدهم بهمن 1357 پس از وقوع انقلاب ایران به نخستوزیری دولت موقت انقلاب برگزیده شد و به مدت 9 ماه سکان کشتی طوفانزده دولت را به دست گرفت… وی پس از استعفا نه تنها از فعالیتهای اجتماعی کناره نگرفت بلکه در اولین انتخابات مجلس با میزان آرای بالایی به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد… سرانجام در دی ماه 1373 وقتی ایران را به قصد معالجه ترک میگفت در نیمههای راه به مشیت الهی چشم از جهان فروبست، در حالی که میراثی عظیم با بیش از 350 کتاب، سخنرانی، مقاله و شاگردان و شیفتگان بسیار از خود برجای گذاشت…»(2)
متن حکم نخستوزیری مهندس بازرگان که امام خمینی(ره)بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران صادر و آیتا… هاشمی رفسنجانی آن را قرائت نمود و متن ترجمه شده انگلیسی آن توسط دکتر ابراهیم یزدی در اختیار خبرنگاران قرار گرفت که فرازهایی از آن به شرح زیر میباشد.
«جناب آقای مهندس مهدی بازرگان- بنابه پیشنهاد شورای انقلاب، بر حَسَب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم… موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخی از خداوند متعال مسألت مینمایم. روح اللَّه الموسوی الخمینی.»(3)
مهندس هاشم صباغیان وزیر کشور دولت موقت در خاطرهای از مهندس بازرگان میگوید: «چند ماه از نخستوزیری مهندس مهدی بازرگان گذشته بود که فیش حقوقی ایشان از حسابداری نخست وزیری رسید. بازرگان نگاهی به آن افکند و گفت: مگر این مردم چند بار باید به من حقوق بدهند من حقوق بازنشستگی را از دانشگاه دریافت میکنم و آن نتیجه سی سال خدمت فرهنگی اینجانب بوده است. بنابراین این مبلغ را به خزانه برگردانید و از ماه بعد دیگر فیش حقوقی بهنام من صادر نکنید. پس از ترورهای گروه فرقان آقای مهندس بازرگان آمادگی پیدا کردند که حفاظت مختصری از ایشان و محل کار و خانهشان به عمل آید لذا آقای بازرگان و همسرش مدتی از دوران نخستوزیری را در یکی از آپارتمانهای دولتی که قبلاً محل زندگی نگهبانان کاخ شاپور غلامرضا در دوران طاغوت بود زندگی میکرد چون در آغاز انقلاب شب و روز به کارهای مردم و امور مملکت میرسید و نمیتوانست به خانه خود برود. غذای ایشان و همسرش مانند همه کارمندان نخستوزیری هنگام ناهار و شام در منزل و یا دفتر کار ایشان داده میشد یک روز از من (هاشم صباغیان) پرسیدند که هر پرس غذا چقدر برای دولت تمام میشود جواب دادم باید سؤال کنم پس از آنکه از مسئول سؤال نمودم، ایشان گفتند 140 تومان هزینه میشود. چندماه بعد مهندس بازرگان چکی در حدود سی هزار تومان از حساب شخصی خود امضا کرد و دستور داد که به حساب خزانه دولت بریزند من با حیرت گفتم این چک را برای چه نوشتهاید؟ جواب داد: در مورد غذای خود حرفی ندارم، اما پول غذای همسرم را باید به بیتالمال بپردازم.»(4)
بسیاری از مخالفان سیاسی بازرگان طی چندین دهه که آن مرحوم فعالیت عمرانی و اقتصادی داشته است تخلفی مالی در عملکرد وی مشاهده یا ارائه ننمودهاند. عدهای از مقامات، مدیران، دولتمردان و فعالان سیاسی که با اظهارنظرهای مذهبی، علمی، اجتماعی و خطمشی سیاسی آن اندیشمند و مبارز راستین موافق نبودند اما به پاکدستی بازرگان شهادت میدهند. مهندس بازرگان صنعتگر بوده و استطاعت مالی داشته است اما در زندگی انتقادپذیر بوده رانتخوار نبوده، بیتالمال را محترم میشمرده، حق دیگران را تضییع نمینموده، برخلاف قانون عمل نمیکرده و به آزادی مطبوعات اعتقاد داشته است، قدرتطلب و اهل پارتی بازی نبوده است.
سرمقالهنویس نشریه امید در 16 بهمن 1373 مینویسد: «…به اتفاق عکاس روزنامه اطلاعات برای تهیه خبر به نخست وزیری رفته بودم به بازرگان گفتم: شنیدم سفیر امریکا را بردهاند مدرسه رفاه، مرحوم بازرگان به طنز گفت: یکی از اهداف اعلام شده ما تامین آموزش و تحصیل برای همه اقشار از جمله سفیر آمریکاست… روزی از مهندس بازرگان خواستم به دکتر «ممکن» معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد سفارش کند تا مجله به تعطیلی کشانده نشود مرحوم بازرگان پاسخ داد: شما خودت در مجلهات مرا «بیزورگان» معرفی میکنی آدمی که زور ندارد چطور میتواند اعمال قدرت کند و جلوی تصمیم وزارت ارشاد را بگیرد!!…»(5)
حجتالاسلام والمسلمین محمد جواد حجتی کرمانی میگوید: «…به نظر من بازرگان و امام خمینی(ره) در تقدس و پایبندی به اصول خداپرستی و خداجویی مثل هم بودند… این خلوصی را که میگویم حتی در وصیت نامهاش هم کاملاً منعکس است… به مبدأ و معاد عقیده دارد و به فکر قیامتش است… آنچه که این دو را در دو زاویه قرار میدهد به نظر من همان حالتی است که الان بعد از گذر هزار و چند سال مابین شیخ مفید و شیخ صدوق میبینیم، شیخ مفید به تندترین تعبیرات افکار شیخ صدوق را با اینکه استادش بوده رد میکند… مانند اختلاف شدید مرحوم سید کاظم یزدی با مرحوم آخوند خراسانی که در میان اهل علم و اجتهاد هر دو محترم هستند… چهره این دو به نظر من در گذر زمان روشنتر خواهد شد. امام(ره) در واقع تا آخر هم به مهندس بازرگان معتقد بود و عقیده داشت به خلوصش و رهبر کنونی انقلاب همچون از نزدیک با ایشان بودهام میدانم به مهندس بازرگان عقیده دارند منتها میگویند کج سلیقه بوده یا روحانیت را قبول نداشت ولی به صداقت و ایمان و خلوصش همه ایمان دارند…»(6)
به یقین برخلاف گفته و اظهارنظر اسدا… بادامچیان مرحوم مهندس مهدی بازرگان نجومی بگیر نبوده و حقوق نخست وزیری زمان شاه را نیز دریافت نمیکرده است. ای کاش صاحبان تریبونهای رسمی، نویسندگان، اصحاب جراید و رسانهها و احزاب و گروهها و انجمنهای شناسنامهدار به یاران و دوستان و مخاطبان خویش همدلی و همگامی و تلاش برای آگاهی بیشتر بیاموزند و بدانند اگر بخواهیم تاریخ را تحریف کنیم و به دیگران بقبولانیم که به عنوان نمونه شهید محمدعلی رجایی در نهضت آزادی عضویت نداشته است دردی را دوا و مشکلی را حل نخواهد کرد و پسندیده است به این شعر سعدی شیراز علیهالرحمه عنایت و توجه داشته باشند:
یکی بر سر شاخ، بن میبرید/ خداوند بستان نگه کرد و دید
بگفتا گر این مرد بد میکند/ نه با من که با نفس خود میکند
و به فرموده امام و پیشوای پرهیزگاران: چقدر مایه عبرت فراوان و عبرت گیرندگان کماند ای کاش عبرت بگیریم!!
رضا سلطان زاده – مدیرمسئول
پینوشتها:
1- عصرایران، 3/10/98
2- «بازرگان در اندیشه فرهیختگان»، به کوشش گروه پژوهشهای تاریخی انتشارات قلم، صفحه 61 و 62
3- «صحیفه امام خمینی(ره)»، جلد6، صفحه 54 و 55
4- «بازرگان در اندیشه فرهیختگان»، به کوشش گروه پژوهشهای تاریخی انتشارات قلم، صفحه 630
5- همان، صفحه 466 و 467
6- همان، صفحه 271
- نویسنده : رضا سلطان زاده
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 22,ژانویه,2025